تفسیر فقهی
«تفسیر فقهی» یکی از گرایشهای تفسیری قرآن کریم است که به دستهبندی و تحلیل و تفسیر آیاتی میپردازد که با احکام فقهی ارتباط مییابد. در تفاسیر فقهی، بیشتر همت مفسران، بر شناخت و دریافت احکام شرعی الهی از آیات قرآن است که شامل حدود پانصد آیه با عنوان «آیات الاحکام» میباشد.
محتویات
تعریف تفسیر فقهی
یکی از انواع تفسیر قرآن، «تفسیر فقهی» است که فقها و مفسران شیعه و سنی برای فهم احکام شرعی از قرآن کریم، از قرنهای اولیه اسلام تاکنون، از این روش استفاده کردهاند. بدون شک دو دانش تفسیر و فقه در یک بستر تاریخی به وجود آمدند و از این رو در اصول و شیوههای فهم و منابع با یکدیگر در ارتباطاند، زیرا در اعتقاد اسلامی اولین و مهمترین منبع تشریع و استنباط احکام قرآن است.
مفسر در تفسیر فقهی به عناصر زیر توجه بیشتری میکند:
- الف) به تفسیر آیاتی میپردازد که احکام فقهی در مورد زندگی بشر دارد و تکلیف انسان را به صورت واجب، مستحب، حرام، مکروه و مباح در ابواب عبادات و معاملات و... بیان میکند.
- ب) همت مفسر در تفسیر فقهی، به استنباط احکام شرعی فرعی عملی از آیات قرآن است.
- ج) معمولاً مفسر آیات الاحکام، شخصی مجتهد در فقه است. و مفسر در این گرایش با روش فقهی، مسایل را تجزیه و تحلیل میکند و در این راه از کتاب، سنت، عقل و اجماع بهره میبرد.
به نظر آیت الله معرفت اگر از زاویه خاص سیاسی و اجتماعی که گذشتگان از آن غافل ماندهاند به قرآن توجه شود، شمار آیات فقهی متجاوز از دوهزار آیه خواهد بود، اما بنابر قول مشهور شیعه، تعداد این قسم از آیات (آیات الاحکام)، حدود پانصد مورد است. این آیات که بیانگر احکام عملی و تکالیف فقهی مسلمانان است، موضوعات متنوعی نظیر احکام خانواده و احکام اجتماعی و اقتصادی را دربردارد.
سیر نگارش تفاسیر فقهی
در قرآن احکام عملی معمولاً به صورت کلی بیان شده است. در بسیاری از آیات نیز حکم با الفاظی بیان می شود که دلالت آن قطعی و ظاهر نیست و راه را برای اجتهاد و دخالت ذهن هموار می سازد. علاوه بر این، گاهی تأثیر رأی لغوی و نحوی مفسر یا فقیه و نظر او درباره برخی از مباحث اصول فقه، مانند عموم و خصوص یا اطلاق و تقیید و همچنین مسئله صحت و سقم و درجه اعتبار روایات، باعث ایجاد اختلاف در استنباط احکام می شود. این اختلافات از همان ابتدا با وفات پیامبر صلی الله علیه وآله آغاز شد، چنانکه گاهی صحابه نیز در فهم یک آیه و احکام ناشی از آن اختلافنظر پیدا می کردند.
این وضع تا زمان شکلگیری رسمی مذاهب فقهی ادامه یافت، ضمن این که مسائل جدیدی نیز برای مسلمانان پیش آمد. در این میان پیشوایان مذاهب با ادله و براهین مختلف و به دور از اغراض شخصی به آنچه از نظر خود صحیح می دانستند، فتوا می دادند. اما پس از این دوران، جریان تقلید از فقیهان و مکاتب فقهی شکل گرفت و هر مکتب فقهی با جانبداری از احکام و آرای فقهی پیشوای خود سعی در ترویج آن و ابطال آرای مخالفان داشت و با روی آوردن به تأویل و احیاناً قول به نسخ یا تخصیص، تلاش می کرد آیات قرآن را شاهد بر رأی فقهی خود یا دست کم غیرمعارض با آن نشان دهد، به گونهای که می توان قرن دوم و سوم هجری را علاوه بر شکلگیری مذاهب فقهی، عصر تنظیم و ترتیب یافتن فقه و تفسیر فقهی بر پایه مذاهب دانست.
پس از این دوره، پیروان هر مذهب فقهی بر حسب قواعدشان به استنباط احکام از آیات پرداختند و تفاسیری برای آیات احکام نوشتند که اختلافات مذاهب فقهی در آنها منعکس بود. در این آثار معمولاً مؤلف به هنگام تفسیر آیات، ابتدا آرای فقها و بزرگان مذاهب دیگر را به همراه دلایل آنان بیان می کند، سپس با استفاده از دانش لغوی و نحوی و اصولی خود و با ارائه شواهد قرآنی و حدیثی، نظرش را که همواره منطبق بر یکی از مذاهب شناخته شده فقهی است، به اثبات می رساند. مثلاً در آیه ششم سوره مائده (آیه وضو) که دارای مسائل و احکام عبادی بسیاری است، قواعد نحوی و اصولی، اشتراک معنایی حرف «واو» و روایات رسیده در این باب باعث اختلاف فراوان و در نتیجه قول به وجوب یا عدم وجوب ترتیب در وضو گردیده است.
تفسیر فقهی تنها به احکام تکلیفی و وضعی می پردازد. در این روش سعی مفسر بر استنباط حکم از آیاتی است که به صراحت یا اشاره متضمن حکمی شرعی است، از این رو می توان آن را یکی از قدیمترین انواع تفسیر موضوعی به حساب آورد. این نوع تفسیر را از آن جهت که فقها آن را بر عهده دارند، از دقیقترین تفاسیر دانستهاند. تفاسیر فقهی همه احکام مرتبط با موضوع آیه را مطرح می نمایند، چنانکه به نظر رومی بین این تفاسیر و کتب فقه فرق چندانی نیست؛ اما در تفاسیر دیگر، مفسران در ذیل آیات مربوط به احکام تنها به ارائه حکم فقهی صریح و رأی خودشان بسنده می کنند.
مؤلفان تفاسیر فقهی در ترتیب این کتب معمولاً دو روش را بکار بردهاند: تفسیر آیات احکام به ترتیب سورهها و آیات؛ و تنظیم آیات فقهی قرآن بر اساس ابواب رایج در کتب فقه. که مفسران اهل سنت غالباً روش اول را برگزیدهاند و مفسران شیعه به طریق دوم رفتهاند.
احادیث فقهی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و توضیح و تبیین آنها از جانب صحابه و امامان شیعه، بخشی از تفاسیر فقهی محسوب می گردد، هر چند به گفته ذهبی قبل از عصر تدوین جز مطالبی پراکنده از فقهای صحابه و تابعین، تفسیر فقهی دیگری یافت نمی شود. ابن ندیم در میان مؤلفان کتب احکامالقرآن، نام محمد بن سائب کلبی (متوفی ۱۴۶)، از اصحاب خاص امام باقر و امام صادق علیهماالسلام را ذکر کرده و سید حسن صدر بر این اساس وی را اولین نویسنده احکامالقرآن دانسته است که البته اثری از این کتاب در دست نیست.
قدیمترین تفسیر فقهی بر جای مانده، متعلق به محمد بن ادریس شافعی (متوفی ۲۰۴) با عنوان «احکام القرآن» است که احمد بن حسین بیهقی (متوفی ۴۵۸) آن را گرد آورده است. پس از وی احمد بن علی جَصّاص (متوفی ۳۷۰) از علمای حنفی، احکامالقرآن را نوشت و از آن پس تألیف این قبیل کتابها ادامه یافت، چنانکه علی بن محمد کیاهراسی (متوفی ۵۰۴) از عالمان شافعی صاحب «احکامالقرآن»، ابوبکر محمد بن عبداللّه ابن عربی (متوفی ۵۴۳) و ابوعبداللّه محمد بن احمد قرطبی (متوفی ۶۷۱) از مالکیان و محمد بن حسین بن قاسم (متوفی ۱۰۶۷) از زیدیان کتابهایی در این زمینه تألیف کردند.
تفسیر زادالمسیر فی علم التفسیر تألیف ابن جوزی (متوفی ۵۹۷) نیز اگر چه خاص آیات الاحکام نیست، اما بر مبنای آرای فقهی مذهب حنبلی نوشته شده است که اشارهای به تفاسیر فقهی حنبلیان نکرده است.
در میان امامیه نیز قدیمترین کتاب مستقل در این باب، کتاب فقه القرآن نوشته سعید بن هبة اللّه راوندی (متوفی ۵۷۳) است. پس از او فاضل مقداد سیوری (متوفی ۸۲۶) یکی از جامعترین این تفاسیر را با عنوان کنز العرفان فی فقه القرآن نوشت.
تألیفات جدید در زمینه تفسیر فقهی اندک است و تفاوتهای بسیاری با کتب کهن و متقدم دارد. اهم ویژگیهای تفاسیر فقهی جدید بدین قرار است: بیان کلیات و مطالب مهم و اجتناب از تطویل؛ دوری از تعصب و عدم پایبندی به یک مذهب فقهی خاص؛ اهتمام به رد برخی شبهات نسبت به احکامی چون قطع دست سارق و رجم زانی و پرداختن به بخشی از آیات احکام، نه همه آنها، از آن رو که این کتابها بیشتر برای دانشجویان رشتههای علوم قرآنی نوشته شده و جنبه آموزشی دارد.
امروزه گاهی به دلیل شخصیت ممتاز علمی یک مفسر یا فقیه متقدم که خود تفسیر فقهی مستقلی ننوشته است، آرای پراکنده فقهی وی در ذیل آیات احکام، از لابلای تفسیر یا کتب فقهی او جمعآوری می شود و به صورت مجموعهای مستقل به چاپ می رسد، نظیر «الاحکام الفقهیه للامام الطبری؛ مجموعه من کتاب التفسیر له» تدوین محمدحسن اسماعیل که به ترتیب ابواب فقه سامان یافته و دیگری «الانظار التفسیریه للشیخ الانصاری» تدوین صاحبعلی محبّی که به ترتیب سورههای قرآن تنظیم شده است.
آسیبشناسی تفسیر فقهی
الف) توجه افراطی به روایات اسباب نزول:
بسیاری از مفسران، برداشت خود از آیات فقهی را متکی و وابسته به روایات اسباب نزول نمودهاند. لازمۀ این نگاه آن است که فهم مراد آیات، وابسته به قرائنی گردد که در هزار و چند سال پیش عینیت داشتهاند و گزارش آن قرائن هم اکنون به گونهای معتبر و قطعی در دست ما قرار ندارند. به عقیده آیت الله جعفر سبحانی آیات قرآن، به حکم اینکه مایۀ هدایت، بینه و فرقان هستند، بدون مراجعه به شأن نزولها مفهوم خواهند بود، ولی توجه به شأن نزولها سبب میشود که معنی آیه روشنتر جلوه کند.
در یک جمعبندی میتوان گفت که برخی از شأن نزولها متواتر و از این جهت قابل اعتنا است، اما موارد بسیاری از اینگونه روایات، از روایات آحاد است که اینها نیز بر دو قسم است: قسم اول، روایات آحادی که دارای سند بوده و با توجه به سلسلۀ سند آن، صحیح و معتبر است. بنابراین، از این جهت قابل اعتنا است و قسم دوم، روایات آحادی که صحیح یا معتبر نمیباشد. اینگونه روایات که زیاد هم هست، قابل اعتنا نبوده و نمیتواند بیانگر حکم شرعی باشد.
ب) رویکرد افراطی و تفریطی به سنت:
بیتردید، میزان اعتبار و ارزشی که یک مفسر برای سنت قایل است، در تفسیر فقهی وی تأثیری مستقیم و مشهود دارد. میزان اعتبار سنت منقول از رسول اکرم مسئلهای است که از همان سدههای نخستین هجری تاکنون همواره معرکۀ آراء و محل نزاع بوده است.
برخی معتقدند قرآن در دلالت بر مفاهیم، مستقل است و در تفسیر به احادیث نیاز ندارد؛ به عبارت دیگر، عقل ما برای فهم آن کافی است. در نقطه مقابل، اخباریها معتقدند تفسیر قرآن جز با روایت جایز نیست. و اگر در ذیل یک آیه، خبری نباشد، آن آیه به صورت متشابه باقی میماند و نمیتوان از آن به عنوان مدرکی شرعی استفاده نمود.
به نظر میرسد هم دیدگاه «استقلال قرآن از احادیث» و هم دیدگاه افراطی «عدم جواز تفسیر قرآن جز با روایات» باطل است. اما بر اساس دیدگاه اعتدالی معتقدیم احادیث پیامبر و اهل بیت علیهم السلام همانند قرائن عقلی و خود آیات قرآن، قرینهای برای تفسیر آیات است.
ج) تطبیق دادن آیات قرآن با مذاهب فقهی:
بعد از رحلت پیامبر اسلام(ص) کمکم مذهبهای مختلفی همچون شیعه و اهلسنت و در اهل سنت نیز مذاهب فقهی حنفی، حنبلی، مالکی و شافعی پدید آمدند و از طرف دیگر، مکاتب کلامی مشهور همچون معتزله و اشعری و نیز برخی نحله های دیگر همچون متصوفه پیدا شدند. این اختلافات به حوزۀ تفسیر قرآن کشانده شد و برخی مذاهب و مکاتب و نحلهها تلاش کردند آیات قرآن را طوری تفسیر کنند که عقاید و باورهای آنان را اثبات کند و آیات مخالف عقایدشان را تأویل کردند و به وسیلۀ آیات، عقاید طرف مقابل را نفی مینمودند. علامه طباطبائی این گونه روش تفسیری را «تطبیق» مینامد که صحیح نیست.
د) نادیده گرفتن سیاق آیات:
منظور از سیاق، ساختار کلی یک کلام است؛ در کلام یک گویندۀ حکیم، کلمات و جملات با یکدیگر ارتباط و تناسب منطقی دارند و از این ارتباط و تناسب، ساختاری پدید میآید که در فهم سخن گوینده اثرگذار است. در تفسیر آیات فقهی، توجه به ماقبل و مابعد یک عبارت، اهمیتی ویژه دارد که متأسفانه مفسران، کم و بیش از توجه به این اصل غفلت ورزیده اند.
و) حمل ناصواب اوامر و نواهی بر استحباب و کراهت:
فعل امر در ادبیات قرآن، کاربردهای گوناگونی دارد. وجوب، استحباب، اباحه، تهدید، تعجیز و دعا، از جمله این کاربردها به شمار می روند. در میان اصولیان اهل سنت و شیعه، قول مشهور آن است که فعل امر حقیقت در وجوب است؛ بنابر این، حمل بی قرینۀ فعل امر به معنایی غیر از وجوب جایز نیست. به همین شیوه، مشهور اصولیان، فعل نهی را حقیقت در تحریم دانستهاند. برخی مفسران الزامی بودن بسیاری از اوامر و نواهی قرآن را امری غریب و نامأنوس یافتهاند؛ بنابر این، بدون اتکا به دلیلی استوار این گونه الزامات را به استحباب و کراهت حمل کردهاند.
پانویس
- ↑ رجوع کنید به شهابی، ج۱، ص۴۷۸.
- ↑ برای نمونه رجوع کنید به علامه حلی، ج۱، ص۵۲۶.
- ↑ فاضل مقداد، ج۱، ص۵.
- ↑ شهید ثانی، ج۳، ص۶۳ـ۶۴.
- ↑ برای تفصیل بیشتر درباره دستهبندی آیات احکام رجوع کنید به مسعودی، ص۵۵ـ۶۱.
- ↑ رجوع کنید به آل جعفر، ص۱۵۷.
- ↑ برای نمونه رجوع کنید به خضری، ص۹۷ـ۱۰۵.
- ↑ ذهبی، ج۲، ص۴۱۵.
- ↑ ذهبی، ج۲، ص۴۱۴ـ۴۱۷.
- ↑ ایازی، ص۸۹ـ۹۰.
- ↑ ابنعربی، قسم۲، ص۵۵۷ـ۵۵۸.
- ↑ رجوع کنید به جَصّاص، ج۲، ص۳۶۰ـ۳۶۴.
- ↑ ابن عربی، قسم۲، ص۵۶۱ـ۵۶۲.
- ↑ قرطبی، ج۳، جزء۶، ص۹۸ـ۹۹.
- ↑ فاضل مقداد، ج۱، ص۱۹ـ۲۲.
- ↑ معرفت، ج۲، ص۳۵۴.
- ↑ ایازی، ص۸۸.
- ↑ رجوع کنید به انصاری، مقدمه معرفت، ص۹.
- ↑ برای تفصیل بیشتر رجوع کنید به آلجعفر، ص۱۴۶.
- ↑ ایازی، ص۹۰ـ۹۱؛ قس مدیرشانهچی، ص۵.
- ↑ معرفت، ج۲، ص۳۵۵.
- ↑ ج۲، ص۴۱۸.
- ↑ انصاری، همان مقدمه، ص ۹ـ۱۰.
- ↑ ذهبی، ج۲، ص۴۱۸ـ۴۱۹.
- ↑ ابن جوزی، ص۷۲؛ قس ذهبی، ج۲، ص۴۱۴ـ۴۲۰.
- ↑ رومی، ج۲، ص۴۱۷.
- ↑ برای آگاهی از تفاسیر فقهی اهل سنت رجوع کنید به حاجی خلیفه، ج۱، ستون۲۰؛ ایازی، ص۸۳۷.
- ↑ برای آگاهی از تفاسیر فقهی شیعه رجوع کنید به آقا بزرگ تهرانی، ج۱، ص۴۰ـ۴۴؛ ایازی، ص۹۱ـ۹۲.
- ↑ رومی، ج۲، ص۴۱۸ـ۴۱۹؛ برای آگاهی از تفاسیر جدید رجوع کنید به همان، ج۲، ص۴۳۶؛ مدیرشانهچی، ص۳ـ۴.
- ↑ برای آگاهی از کتابشناسی آثار تألیف شده در باب تفسیر فقهی رجوع کنید به هاشمزاده، ص۱۶۹ـ۱۸۴.
- ↑ سبحانی، تفسیر صحیح آیات مشکله قرآن، ۳۰۶ ـ ۳۰۵.
- ↑ صدر حاج سید جوادی و دیگران، دایره المعارف تشیع، ۲/۱۰ـ ۹.
- ↑ طباطبایی، المیزان، ۱/۵ ـ ۶.
منابع
- "تفسیر فقهی"، دانشنامه جهان اسلام، محسن قاسم پور، تاریخ بازیابی: ۲۴ شهریور ۱۳۹۲.
- "روششناسی تفسیر فقهی"، محمدمهدی کریمی نیا، نشریه قرآن و علم، شماره ۱۱، ۱۳۹۵.
مطالب مرتبط
تفسیر قرآن | |
درباره تفسیر قرآن: | تفسیر قرآن -تاریخ تفسیر - روشهای تفسیری قرآن |
---|---|
اصطلاحات: | اسباب نزول -اسرائیلیات -سیاق آیات |
شاخه های تفسیر قرآن: |
تفسیر روایی (تفاسیر روایی) • تفسیر اجتهادی (تفاسیر اجتهادی) • تفسیر فقهی ( تفاسیر فقهی) • تفسیر ادبی ( تفاسیر ادبی) • تفسیر تربیتی ( تفاسیر تربیتی) • تفسیر كلامی ( تفاسیر كلامی) • تفسیر فلسفی ( تفاسیر فلسفی ) • تفسیر عرفانی (تفاسیر عرفانی ) • تفسیر علمی (تفاسیر علمی) |
روشهای تفسیری قرآن: |
|
تفاسیر به تفکیک مذهب مولف: |
|